احتمالا اگر تا الان تئوری زندگی در غار را عملی کرده بودم، آن جا کرونا هم نیامده بود.
نمیدونم چرا احساس میکنم زندگیم شبیه یه فیلمیه که هی بازپخش میذارن ازش، فقط موقعیتهاش تغییر میکنه. تقریبا راجع به هر چیزی که میخوام بنویسم یادم میآد که قبلا یه دوره درگیرش بودهم. نمیدونم که این اتفاق طبیعیه یا یه پسرفت محسوب میشه.
در هر صورت اخیرا درگیر و در ابهام خسران در زندگیمم و دوباره درگیر ترس از آیندهای مبهم. این روزها زیاد بهم گفتهن که سخت نگیر، فردامون معلوم نیست. ولی پریشب ثمین تیر خلاص رو زد: «بیست سالمونه، باورت میشه؟» نه راستش، باورم نمیشه. اصلا باورم نمیشه. و زودگذربودن زندگی، ترس و ابهام آینده رو بیشتر میکنه برام. ترس از نبودن یا از دست دادن چیزهایی که الان وابستگی زیادی بهشون دارم. زیاد نیستن، ولی همونایی که هستن خیلی قوین.
پ.ن: از کلاس دانش خانواده متنفرم. نه بهخاطر این که با حرفهاش موافق یا مخالفم، بلکه به این دلیل که اساسا ومش رو در این مقطع زمانی حس نمیکنم اما مثل تمام مهمونای نه، این یکی هم هست.
پ.ن: اگر دنیا پر از کالاهای مصرفیه و بنکدارهای اقتصادی سعی میکنن به ما القا کنن که اگر کالای اونها رو نخریم، کلاهمون پس معرکهس، بنظرم دانشگاه، حداقل چیزی که من در این دو سال دیدهم، یک بنگاه اقتصادی خیلی بزرگه که مصرفزدگی توش قیافهی شیک و اسم علم داره. فکر میکنم اینه که ناآرومم کرده.
پ.ن: دیروز این رو توی تلگرام، کانال «مینجیق» به نقل از کانال بهمن دارالشفایی دیدم، من باب پست اول:
«هما ناطق مقاله مفصلی دارد با عنوان «تاثیر اجتماعی و اقتصادی بیماری وبا در دوره قاجار». ناطق در این مقاله نشان داده که تاثیر وبا بر طبقات پایین اجتماع و مردم فقیرتر چقدر گستردهتر و ماندگارتر بوده.
حمید لطفی بر اساس این مقاله چیزی شبیه پادکست تولید و تا الان دو قسمتش را منتشر کرده که میتوانید اینجا آنها را گوش کنید:
این مقاله در سال ۵۸ به همراه چند مقاله دیگر در کتابی با عنوان «مصیبت وبا و بلای حکومت» منتشر شد که فایل این کتاب را میتوانید از اینجا دانلود کنید:
پ.ن: یه چیز جالبی توی زبان مادری من هست که من رو یاد هریپاتر میندازه. توی هریپاتر، معمولا اسم «ولدمورت» رو نمیآوردن و میگفتن: «اسمشو نبر». توی زبان ما هم برخوردشون با چیزهایی که بهنظر وحشتانکن همینه. مثلا به کسی که سرطان گرفته، نمیگن فلانی سرطان گرفته، میگن: «نِزَن گِلائَه» یعنی «این جوری شده» یعنی سرطان گرفته. الانم به کرونا میگن: «نین مرضهَ» یعنی این بیماریه. انگار نمیخوان اسمش رو ببرن و حتی اگر ازشون بپرسی در برخی موارد تا مدتی از گفتن نامش اجتناب میکنن.
پ.ن: ختم سخنرانی و جلسه.
درباره این سایت