پشت سر تی‌ای احتمال حرف می‌زنیم؛ دایی‌اش فوت می‌کند و غصه‌م می‌گیرد.

ذهنم پر از است از این جور چیزها که نوشتنم نمی‌آید.

معیارهایم(ان) خراب است.

پی‌نوشت: گیریم این‌ها تمامشان بگذرد و روی خورشید را ببینیم. با روحی که آسیب دیده، تکه‌تکه است، چه کنیم؟ خورشید را مرهمش بگیریم؟


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نمایشگاه مجازی عکس سید هادی عمادی اندر احوال ادیبان مهدیشهر Blake راهبند آریاز گر بُوَد یک قطره قُلزُم گرددت. آوای عشق اقامت 98