یه وقتایی باید برگردم مدرسه، برم توی کتابخونه یا پیش بچه‌های المپیادی یا قاطی اونایی که برای کارگاه کار می‌کنن بشینم، یادم بیاد این دنیا چه‌قدر ارزش زندگی‌کردن داره؛ دنیای معصوم‌تر و والاتر اون بچه‌ها. دنیای کم‌حاشیه‌تر و کم‌دغدغه‌تر. دنیای دوست‌تر. امروز یکی رو که تازه از اون دنیا اومده بود، کلی نصیحت کردم. گفتم ببین، واقعا مهم نیست. تهش که چی؟ منم نمی‌دونم تهش چیه. اما می‌دونم اونی نیست که فکر می‌کردم. تهش فقط منم، هیچ چیز و آدم دیگه‌ای نیست. پس بذار از همین الان مهم نباشن.

آینده‌ای که اخیرا برای خودم پیش‌بینی می‌کنم، خودتبعیدی به یه جزیره‌ی دوره. دو سه سال پیش هیچ وقت نمی‌دیدم این رو. شاید چند وقت بعد هم دوباره نبینم، ولی عجالتا.

رویاهامون ارزش جنگیدن دارن، با این لازمه که اون‌ها رو مشروط نکنیم به آدم‌ها و شرایط. احساس قدرت باید بکنیم به عنان زندگیمون. کی می‌خواد چی کار کنه؟ یه قدری از خلاصی بر من مستولی شده که ناراضی نیستم ازش؛ خوشحالم. تهش، دنیای هر کی جداست و تو دنیای خودشه طرف.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ღ.·دنیای رنگارنگـ من.· ™`ღ صندوق شاهمیرزا Kenny Ronald ديوان درويش مداد رنگی دبیرستان دخترانه نمونه دولتی معلم Samantha اداره تبلیغات اسلامی شهرستان قرچک Andrea